نمیدانم

توی راه روهای مغزم بی امان در حال دویدنم انگار در بیداری کابوس میبینم دیگه مرزی بین دنیای واقعی و خواب دیدن واسم نیست از هرکدوم که به اون یکی پناه میبرم از قبلی وحشتناک تره مثل بختک افتادن دنبالم هرچی تند تر میدوم انگار بی فایدست اون چیزی که دنبالم داره میاد سوالای بی جواب زندگیمه ، زندگانی که هنوز  توی مفهومش گیر کردم چه برسه به سوالای پشت سرش 

این کلاف سردر گم باز شدنی نیست . اما فرصت خیلی کمه و راه نا پیدا : 

 

به قول خیام :

این سبزه که امروز تماشاگه توست          

فردا همه از خاک تو بر خواهد جست.

نظرات 2 + ارسال نظر
آیکا یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:53 ب.ظ http://goharevojod.blogfa.com/

سلام
منو یادتون هست ؟
برگشتم
امان از ندانستن
اما بهتره که نمی گیم می دانیم
چون واقعا نمی دانیم

ooo چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ http://goharevojod.blogfa.com/

سلام عزیزم
چه خوشحال شدم دیدمت
می دونی زیر ذره بین کار کردن خیلی سخته
رسم من
دله من
روح من در عالم عشق بازی با اوست و از نظر من همه چیز خوب است چون از اوست
کم کم نوشته ها را هم عوض می کنم
همین ب بسم الله چند تا از این نون خامه ایی به سر گیر دادن
نهی از منکر می کنن و امر به معروف
اینا اینقدر مقدسن که عکسشون رو هم پشت و رو گداشتن
به قول معروف یکی به میخ یکی به سندون
یواش یواش میارمشو تو راه
می بوسمت نازنینم
چه صبح قشنگی شروع شد با تو نازنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد