شور و شرر در سرم، در پی تطهیر شد
عاقبت این مهملم در پی تکفیر شد
دست دعا برده ام بر در محبوب خود
ناله دل در پیش شیون شبگیر شد
می نگرم در رخش، در قد و بالای او
در پی آن حیبتش، لرزه بر اندام شد
می نگرم بر خودم، بر بنه و پیکرم
از خجلت بر جبین، شرم سرازیر شد
پاکی آن مهجبین، زاری این قد خمین
شعله عشق بر زمین، نور در افلاک شد
مرغ هوا من شدم از حسرت روی تو
هدهد من گم شده، وای که هیهات شد
میکشم از هر طرف بال در این آسمان
طائر دل در رهت گمره این نور شد
گر نکنی تو نظر بر من بی همسفر
کوی تو و ارقنون؟ وای که اوهام شد
سلام دوست عزیز ...
به به بازم شعرای قشنگ ...
با اجازتون من شعرا رو تو کامپیوترم کپی کردم ...
اشکالی که نداره ...؟؟؟!!!
راستی من بالاخره تونستم بلاگ ام رو آپ کنم ....
طبع شعرت خیلی عالیه
موفق باشی
ای داد بر من
با هر دم کینه را به درون کشیده و... [گل]
......................
بسیار زیبا بود
پر از شور بود و آماده برای پرواز
براووووووو
سلام.راه نه هیچ وقت گم میشه نه به بیراهه میرسه.دلتو صاف کن ببین توش چی میبینی؟
سلام دوست عزیز
به به ... به به
از پست های قبلیت معلوم شد که بالاخره موفق شدی کامل اش کنی
یه چیز جالب نظرم رو جلب کرد
تو بیت های آخر شعرات از اسم خودت اسفاده کردی
نمیدونم به این نو شعرها چی میگن ولی خیلی ها رو میشناسم که اینجوری شعر میسرودن
در هر صورت امیدوارم که موفق باشی
و روزی برسه که بتونی یه دیوان درست و حسابی ارائه کنی
البته منظورم این نیست که الان درست و حسابی شعر نمیگی .... نه
منظورم اینه که دیوان شعرت جوری باشه که نسل های بعد از ما هم بخوننش و به به بگن.
موفق باشی دوست عزیز
یا حق
وبلاگ بسیار زیبایی داری دوست من...خوشحال میشم به وبلاگ منم سری بزنی و نظرتو بگی