از در عیش درای و به ره عیب مپوی

بر بام خانه ام

ماه نور میگیرد و بی منت بر سر شهر میپاشد

شهر را از بالا به نظاره نشسته ام

مردم خواب، به خواب رفته اند

و خود را دیدم که در خواب ،مردم خواب به خواب رفته را سرزنش می کنم

و حال باید به حال خود افسوس بخورم یا مردم؟

نظرات 2 + ارسال نظر
ه پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:35 ب.ظ http://hands.blogfa.com

هیچ کدوم.این فقط یه تجربه بود چرا خوب نگاه نمیکنی؟مردمی خسته از روزمرگی آسوده آروم گرفتند چون حداقل هنوز خدایی هست که این لطف(غفلت و فراموشی)رو ازشون دریغ نکرده.خوب بخوابی.

afshin, germany جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:45 ب.ظ http://rooidad.persianblog.ir

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

وطـن، یعنی « خزر »، « صیاد »، جنگل
« خلیج فارس »، « رقص نور »، « مشعل »

وطـن، یعنی « دیار عشق» و امید
دیار ماندگار نـسـل خـورشـیـد

کنون ای « هم وطن »، ای جان جانان
بیــا بـا مـا بـگـو پـایـنـده ایـران

[گل][گل][گل][گل][گل][لبخند]

rasti khandi ke manye mahe tavalodat chist [تعجب][تعجب]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد